روزی مرد کوری روی پله های سختمانی نشسته بود و کلاه و تابلویی را کنار خود گذاشته بود روی تابلو خوانده می شد من کور هستم لطفا کمک کنید.روزنامه نگار خلاقی از کنار او می گذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه درون کلاه بود.
او چند سکه درون کلاه انداخت و بدون اینکه از او اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت .آنرا برگرداند و اعلان دیگری روی آن نوشت.
عصر آنروز روزنامه نگار مجددا از آن محل عبور کرد دید کلاه مرد کور از سکه و اسکماس پر شده است.لبخندی زد و به راه خود ادا مه داد.
روی دیگر تابلوی مرد کور او نوشته بود :
امروز بهار است ، ولی من نمی توانم آنرا ببینم.
باور داشته باشید که در اکثر مواقع تغیر کلید حل مشکلات است.برای ایجاد تحول در زندگی ، کسب و کار فقط نیاز به یک تغییر کوچک وجود دارد.نگران نباشید تغییر قرار نیست پایه های زندگی یا کسب و کار شما را ویران کند.بر عکس تغییر می تواند این پایه ها را مستحکم تر و جذاب تر و صد البته کار آمد تر نماید.فرصت تغییر در شیوه ها وروشهای قدیمی را از خود دریغ نفرمایید.لطفا.